۵۰ مطلب با موضوع «راوی صاحب داره» ثبت شده است

احلی من العسل

هو



شب پنجم محرم

شیرین ترین بله ی زندگی...

الحمد لله

موافقین ۱ مخالفین ۱
هدی

دلبری برگزیده ام که مپرس، دوم

هو



بعد از نماز خواب میبینم یک نفر گوشواره از گوشم کشیده

در همان عالم رویا به سر زنان میدوم برای تو فریاد میکشم...





بلند گریه میکنم برات

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی

دلبری برگزیده ام که مپرس

هو


بین خلق شهره شدیم به دیوانگی؛

الحمد لله...

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی

ز هرچه غیر یار استغفرالله

هو



تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّکُمْ أَن یُکَفِّرَ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ


یعنی از هرچه جز سیدالشهدا توبه کن، تا اذن جنت هیئت بگیری...

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی

قد ضاق صدری

هو



چند وقت بود اینطور دلم نسوخته بود...

اینطور که بعد از خستگی چند ساعت کار مداوم،

تازه از مصیبت دوری تو،

ساعت سه بامداد چنین گریه کنم...


#کربلا

طال الفراق...

موافقین ۲ مخالفین ۱
هدی
چی به غیر نوکری برای آقا میمونه

چی به غیر نوکری برای آقا میمونه

هو


«در زندگی عبادتی، عملی، جز همین مجالس روضه نداشته ام.1»
ترکیب این جمله با صدای سیب سرخی که از دیروز مدام میخواند:
«مگه چی به غیر این حسین حسینا میمونه
هــِــی اشک میشود روی صورتم سـُـر میخورد...









1. این جمله از من نیست،و فقط مضمونش در خاطرم مانده

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی
هر چی دارم از کرمش

هر چی دارم از کرمش

هو


کی میدونه شاید امسال برا ارباب بمیرم
کی میدونه شایدم تشنه و بی آب بمیرم...
شایدم بی پر و زخمی زیر آفتاب بمیرم
کی میدونه شاید امسـال برا ارباب بمیرم...











تا که یه عمری باقیه
میون سینت نفسه
بکو حسین...

موافقین ۲ مخالفین ۰
هدی
ماذا وَجَد مَن فَقَدکَ وَ مَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَک

ماذا وَجَد مَن فَقَدکَ وَ مَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَک

هو


سینه زنیامو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
سوز ناله هامو بذار کنار
برا شب اول قبرم....
پیرهن سیامو بذار کنار
برا شب اول قبرم...

سینه ی کبودمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
عشق تو وجودمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
نوکر تو بودمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...

تو لحظه های آخرم
بیا به من سری بزن
به سینه ی کبود من
تو مهر نوکری بزن...

ما حلقه به گوشان
این خیمه و درگاهیم
ما مزد عزاداری
از فاطمه میخواهیم...

چشمای بر آب و بذار کنار
برا شب اول قبرم...
این حال خرابو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
گریه به اربابو بذار کنار
برا شب اول قبرم...

این نفس خستمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
ای دل شکستمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
پای تو نشستمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...


ندارم هیچ کسی و من
خدا میدونه غیر تو...
تمامی امیدمه
فقط دعای خیر تو

تا ذکر حسین باشد
آماده و همراهیم
ما مزذ عزاداری
از فاطمه میخواهیم...

این ادای دینو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
همه شور و شینو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
این حسین حسینو بذار کنار
برا شب اول قبرم...

برا تو میخونمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
چشم پر خونمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...
این حال جنونمو بذار کنار
برا شب اول قبرم...

نذار بمونه رو دلم
حسرت دیدار حرم...
به هر دری زدم نشد
چجوری کربلا برم....


سینه زنیامو بذار کنار...




آنقدر نگاهت کرده بودم، که عاقبت به خوابم آمدی...
پیرزنی که انجیر داشت خودت بودی.
کی آخر شبیه تو میشوم؟
آدم عمرش را برای حسین بن علی بدهد...
من کجا تو کجا....

ماذا وَجَد مَن فَقَدکَ وَ مَا الَّذی فَقَدَ مَن وَجَدَک

موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی
العطش

العطش

هو


دختر ها به هر سن و سالی هم که برسند، باز هم گاهی بهانه گیر میشوند،
مثلن وقتی یک چیزی بخواهند و نشود.
بعد کم کم شروع میکنند به بهانه گرفتن
اول طلب میکنند،
یکبار، دوبار، ده بار، صدبار، بلکه اجابت شود.
بعد یک قدم پیش میروند،
آن را مثل ذکر تکرار میکنند...
یا میرسد یا به نحوی قطع میشود.
مثلن اگر مادر تشر بزند،
اگر صدایش بالا برود.
بعضی دختر ها خیلی عزیز کرده اند،
«نازدانه» که بعضی میگویند،همین است.
همه توی خانه هوای اینها را دارند.
خصوصن اگر شیرین زبان باشد،
دیده ای دختر بچه های دو سه ساله را؟
یک جوری دلبری میکنند،
آدم دلش نمی آید نازک تر از گل به اینها بگوید.
بهانه های اینها را کسی با عتاب رد نمیکند.
اگر مهیا نشود،
خودشان به جایی میرسند که دیگر فراموش میکنند.
مثلن اگر کسی که بیشتر از همه نازشان را میکشد به سختی بیفتد،
مثلن اگر برود برای تهیه اش و دیر کند.
خب دختر ها دلشان زود میرود،
فکر کن عزیزی که دائم بر شانه اش نشستی،
فکر کن عزیزی که تا تورا دیده، دست نوازش بر سرت کشیده،
فکر کن برود نیاید،
دیر کند...
بچه ها آنها که همبازی شان میشوند بیشتر دوست دارند،
اولش لب بر میچیند، میرود چشم میدوزد به راه،
این پا و آن پا میکند،
هر که میگذرد دلش غوغا میشود این یکی خودش است.
کم کم چانه اش میلرزد،
اشکها که سرازیر میشوند فاتحه ی همه چیز را میخواند،
میدود کنار بزرگترش،
عمه جانش،
پدرش،
عمه جان، پس چه شد؟
بابا تصدقت بشوم، چرا عمو نیامد؟
هی می رود می آید،
یک نگاهش به راه است،
یک نگاهش به بزرگتر هایش،
هی میرود می آید،
دیده ای طفل سه ساله مستأصل شود؟
بابا، آب نمیخواهم، فقط عمو برگردد.
دیده ای دختر بچه که می دود؟
دیده ای زمین میخورد؟
حالا خیال کن بابا هم برود، برنگردد.
این بچه دیگر آرام میشود؟
جز با دیدن عزیزش آرام می شود؟
فکر کن بابا را ببیند...




آدم گاهی روضه خوان نمیخواهد...


ابد والله ما ننسی حسینا

موافقین ۴ مخالفین ۰
هدی
آنکه اینقدر خوب سنگم زد

آنکه اینقدر خوب سنگم زد

هو


بالای ابروی راستم، چنان درد میکند که گویی سنگی بر آن نشسته است.



سنگ خوردنت که سهل است،
بر سر بازار رفتنت هم مارا نکشت.



موافقین ۲ مخالفین ۰
هدی