۱۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

و نعم الأمیر

هو

حاجی میگه ماهی گلی های سفره هفت سین برات گریه میکنن...
حسینِ فاطمه
موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی

به فتح میم، نوزدهم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هدی

با تو

هو

تو خوابی که بارون میگیره...
کاش میشد بگم چقدر این لحظه ای که الآنه قشنگه....
موافقین ۲ مخالفین ۰
هدی

ندارد

هو


حتی نمیشه نوشت

موافقین ۲ مخالفین ۰
هدی

آشفته حالی، شرح مختصر

هو


یقین داشتم که اینجا پیدا میشود، دختر بزک کرده ی فروشنده میپرسد ”پسندتان شد؟”. کمی نگاهش میکنم و میگویم نمیخواهمش. این عطر فقط وقتی خوش است که از پیراهن تو باشد...

موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی

آشفته حالی

هو


تو دلم آشوبه...

درمان نداره؟

برم بوفه ی ادبیات بشینم، نسکافه های مزخرفش رو پشت میز همیشگی سر بکشم. و تلاش کنم برای بهتر بودن...

موافقین ۲ مخالفین ۰
هدی

به فتح میم، هجدهم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هدی

شفـــــــا

هو


کلافه ام. یک ساعتی میخوابم، و بعد از درد بیدار میشم. کاری ازم بر نمیاد. یک ساعت همینطور بی سر و صدا میگذره. ساعت یک و بیست و چند دقیقه از شدت تشنگی بیخیال درد لعنتی پام بلند میشم و ته مونده ی آب توی لیوان رو میخورم. برای حتی چند لحظه فراموشم میشه که از درد نای نفس کشیدن هم ندارم...

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی

به فتح میم، هفدهم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هدی

به فتح میم، شانزدهم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هدی