هو


کتابها را روی میز انبار کرده ام. سیده زهرا برایم دو سری کتاب و جزوه میفرستد، دانلود میکنم اما جز چند خط حوصله نمیکنم بخوانم. 
حتی حوصله نمیکنم بنویسم.
حتی تر گاهی حوصله نمیکنم از خواب بیدار شوم.
نوعی رخوت، خستگی، بی هدفی. اینکه دقیقن چیست نمیدانم؛
اما دارد خیلی سخت میگذرد.


وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ




هم دلخورم، هم دل چرکین. کرمت را شکر.