هو


دارم از جلوی تلویزیون رد میشوم، روحانی جوان، خطاب به مردی که دو زانو کنارش نشسته میگوید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ».
یادم می افتد به یکی از فراز های حدیث شریف کساء
«فقال اللهُ عزّ و جلّ: یا ملائکتی و یا سُکانَ سَماواتی، إنّی ما خَلَقتُ سَماءً مبنیَّة و لا أرضاً مدحیّةً و لا قَمراً منیراً و لا شمساً ‌مضیَّةً و لا فَلَکاً یدورُ و لا بَحراً یَجری و لا فُلْکاً یَسری إلاّ فی مَحَبَّة هؤلاء الخَمْسَة»...

حضرت آیت الله ضیاء آبادی در بخشی از شرح زیارت جامعۀ کبیره آورده اند:

«و خلق نکردم جنّ و انس را، مگر برای عبادت خودم»

غرض از خلقت، عبادت خداست. عبادت خدا نیز متوقّف بر معرفت خداست تا آنجا که لِیَعبُدون به "لِیَعرِفُون" تفسیر شده است.
هدف از خلقت، شناختن الله و سپس حرکت کردن به سوی او و تقرّب جستن به اوست.
از طرفی هم راهیابی به کنه ذات اقدس الله عزّوجلّ برای بشر ممکن نیست.
او اجلّ از این است که مُحاط علم و ادراک بشر قرار گیرد؛ و لذا تنها راهش معرفت به وجه و معرفت به اسم است .
باید وجه و اسم او را شناخت و تقرّب به وجه و اسم او پیدا کرد.

خدا را با اسم‌های نیکویش بخوانید

چنان که خود ذات اقدسش می ‌فرماید:

وَ لِلّهِ اْلاَسْماءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِها...

بعد جای دیگری از جامعه بخاطرم می آیم، «فَما اَحلی اَسمائَکُم»
پس چقدر شیرین است اسم های شما، و به راستی اهل ایمان وقتی نام مقدس رسول الله صلوات الله علیه را می شنوند، تار و پود دل هایشان می لرزد و احساس لذت می کنند.


بگو حق نمیدهی «الا لیعبدون» زندگی من حسین بن علی باشد؟
مگر نمیگویی آفریدم تا عبادت کنی؟
مگر نمیگویی آفریدم به محبت این این پنج نفر؟
مگر ولیّ تو نمیگوید از نام اینها شیرین تر نیست؟
مگر حلاوت نام رسول الله دل را شیدا نمیکند؟
مگر حضرت رحمة للعالمین نگفت «حسین منّی و أنا من حسین»؟



پس چرا تو را با حسینت عبادت نکنم...