۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

روز زن مبارک

هو


مردی که بخاطرِ دل همسرش در ساعت سی دقیقه ی بامداد هتلِ محلِِ اقامتشان را عوض میکند؛ قهرمانِ زنِ خانه است.


موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی

تصویرِ نفسگیر

هو


مردی زیر نور مهتاب خوابیده است...

موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی

ای امیر المؤمنین را یار...

هو


امشب که شبِ وفاتِ شماست، مایی که از صبح دلمان خوش بود به روضه ی سقایی که در امامزاده امشب خوانده میشود، تمام فاصله ی اذان تا پایانِ جلسه را در صف انتظار دکتر نشستیم تا چند دقیقه روبروی پزشک خداشناسِ نامی محل بنشینیم و بگوییم از صبح دردِ مداومی در پشتمان پیچیده، نه اینکه هردو یکباره به بیماری یکسانی مبتلا شده باشیم، نه؛ همین که همسفرم بگوید کلیه اش درد میکند و آقای دکتر مشت محکمی بر پشتش بنشاند، درد در پشت من هم میپیچد و به این فکر میکنم که سنگِ کلیه چیز مزخرفی است و ای کاش این احتمال، تنها،خیالِ خامِ ما دو تا جوانِ دلداده باشد...

ما از روضه ی شما، از روضه ی علمدار رشیدی که پرورش داده اید ماندیم... اما، میدانیم و شما نیز بهتر از ما... روضه تنها بهانه است؛ بهانه ی اینکه باب الحوائجی که شمایید دستِ نوازشِ مادرانه ای بر عاقبتمان بکشید. آنچه خوب در آن استادید بانو جان، رساندن به حسین، ذوب شدن در حسین... همان ذوب شدنِ در خدا...

موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی

اولین خوابِ پس از مشهد

هو


تو به پهلوی راست دراز کشیده ای. من ربع ساعتی است دارم صفحه مادرِ کودکِ اوتیستیک را زیر و رو میکنم. رسیده ام به محرم. شبِ هفتم. عکس یک سبد حصیری، از همان قدیمی ها که فقط در خانه ی "مامان جون" پیدا میشود را گذاشته. تمامش پر است از بسته های کوچکِ نذریِ پسته. چقدر این نگاهش را دوست دارم. اینکه نوشته است نذریِ آدم باید از آن چیزی باشد که خودش میخورد. دلم میریزد. یک جمله آن طرف تر نوشته "برای صبرِ دل امام زمان و مادرانی که فرزندشان را از دست داده اند..." این جمله خیلی سنگین است. مادران کودک از دست داده. پریدنِ انگشتانم بی اختیار است. بلند میشوم و به لیوان نوشابه ای که روی میز غذاخوری گذاشته ام پناه میبرم. خروسِ دیوانه ی همسایه دارد میخواند. چرخی میزنم در خانه. دل درد هنوز خیال تمام شدن ندارد. برمیگردم به اتاقمان و روی تخت مینشینم. کاش میشد بیدارت کنم و از حجم تلخیِ عبارت "مادران کودک از دست داده" بگویم.انگشت هایم دوباره میپرد...

موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی

محرمیت

هو


محرمیت صیغه ای نیست که بین دو شخص جاری میشود؛ محرمیت قرابتی است که بواسطه ی آن نجوای دوست داشتنی ِِ زیر قبه ی سید الشهدا را؛ برای تو بازگو میکنم...

موافقین ۲ مخالفین ۰
هدی