۱۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

ماهی

هو


از قدیم دو تا گردنبد ماهی داشتم، یکی ماهی بنفش نگین داری که بابا همان اوایل نوجوانی برایم سوغاتی آورد، آن یکی را درست خاطرم نیست بس که ندیدمش. باید سرخ باشد، انگار لعاب را طوری داده بودند روی طلا که پولک هایش هم پیدا باشد. هیچوقت وسوسه نشدم هیچکدام را گردنم بیندازم، اما حالا که ماهی بی قواره ی چشم قرمز را پیدا کرده ام، دلخوشم که یک گردنبد ماهی دارم.

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی

عنوان ندارد

هو

اینکه با این زن دعوا نمیکنم، خودش باعث تعجب است.
چرا نرفتم؟
موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی
به فتح میم، نهم

به فتح میم، نهم

هو


اینکه بیخیال همه چیز،

چند ساعته دارم به این فکر میکنم که حالت خوب نیست،

اسمش چیه؟

موافقین ۰ مخالفین ۰
هدی

حکمن عنوانی درخور این حال نداریم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هدی

به فتح میم، هشتم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
هدی

ندارد

هو


این یکی دیگر خیلی سنگین است،

حتی خوش ندارم به حسابش بیاورم.

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی

به فتح میم، هفتم

هو


بلیط را کنسل میکنم، ژلوفن میخورم. از پشت پنجره دویست و شش سفید رنگی که هرشب این ساعتها دختر همسایه را میرساند خانه، بدرقه میکنم. روی تخت به پهلوی راست دراز میکشم. و نمیخوابم؛ امشب از همان شب هاست...

موافقین ۱ مخالفین ۰
هدی